در ميان منفيهاست که مثبت بودن هنر است!
زمان دبيرستان معلم شيمي ما هميشه ميگفت: "در ريزترين واحد سازنده ماده يعني در دنياي اتمها اين الکترونها با بار منفي هستند که مانند ابري گرداگرد هسته اتم (شامل پروتون با بار مثبت) ميچرخند، و اين پروتون واقعا دل شير دارد که در محاصره لايههاي از اَبَرالکترون با افتخار، مثبت بودن خودش را حفظ ميکند."
معلم شيمي ميگفت: "در واقع در زندگي هم مثبتها زماني ارزش واقعي خود را پيدا ميکنند که در محاصره منفيها، مثبت بمانند و در دل منفيهاست که مثبت بودن هنر ميشود!"
و اين جمله آخر، راه سوم اين شماره ماست.
اينکه يک نفر در جمع منفيها کاري منفي انجام دهد و بعد به خود ببالد و انتظار داشته باشد که به خاطر کار نادرستش و جراتي که به خرج داده به او جايزه بدهند، اين اصلا هنر نيست. سفيد بودن و از همه مهمتر سفيد ماندن در بين آدمهايي که اصرار به سياهي دارند، هنر واقعي است.
مثلا در کلاسي که همه از درس گريزان هستند و دنبال راههاي فرار از مطالعه و روشهاي ميانبر نمرهزني هستند، کسي که در شکار "نمره مفت" از بقيه ماهرتر است نبايد به هنر و مهارت خود ببالد، چرا که در آخر کار، هنگام فارغالتحصيلي و همچنين بعد از آن، بيسوادي و ناتواني او، به راحتي توسط اهل فن، کشف و اين فرد از کارهاي جدي و تخصصي کنار گذاشته ميشود.
حال در اين کلاسي که همه از درس گريزانند، اگر يک يا دو شاگرد ممتاز با جديت درسها را مطالعه کنند و سختي مطالعه مستمر و عميق و فراگير را به خود هموار سازند، شايد در ظاهر نمره نهايي هر دو طيف تنبل و زرنگ، يکي شود، اما باز هم برنده واقعي کسي است که ميتواند در پايان دوره باافتخار به دانستنيهاي خود ببالد و کاربرد دانش خود را در عمل به نمايش گذارد و از آن به نفع خود و ديگران استفاده کند.
همينطور در بازاري که همه کمفروشي و گرانفروشي ميکنند، فروش محصول و عرضه خدمات به قيمت درست و مناسب، هنر است و بايد ارج نهاده شود.
اينکه در بلبشوي گراني اجناس را احتکار کنيم و موقع کسادي و نبود مشتري آن را به حراج بگذاريم و به اجبار، زير قيمت بفروشيم، اين رسم و قاعده کسب حلال و درست نيست و اصلا جزو مرام بازاريهاي واقعي هم نيست.
راه سوم اين شماره خيلي صريح و روشن، چهره موفقهاي واقعي را در تمام جنبههاي زندگي نشان ميدهد.
موفق واقعي کسي است که در دل نااميديها و پريشانيها، اميد ميدهد و اميدواري ميبخشد. موفق واقعي کسي است که درست در ميانه همه شکستها و ورشکستگيها، محکم سر جايش ميايستد و بهترين تلاشش را به نمايش ميگذارد. موفق واقعي کسي است که در عين نداري و فقر، با تلاش مضاعف سعي ميکند بينيازي خود را به همه ثروتمندان عالم اعلام کند.
راه سوم اين شماره من را به ياد جملهاي از معلم ديني دوران تحصيل انداخت که مدام اين شعر را زير لب زمزمه ميکرد که:
در جواني پاک بودن شيوه پيغمبري است
ورنه هر گبري به پيري ميشود پرهيزگار
او ميگفت اگر در ايام جواني به خود بگوييم که الان دوره سر به هوايي است و خود را در جمع افراد ناباب به حال خود رها کنيم، به اين اميد که در زمان پيري و ايام کهولت، از خطاهاي خود بازگرديم، بايد بدانيم که اين بازگشت به اندازه پاک بودن و پاک نگهداشتن خود در ايام جواني ارزش ندارد.
او ميگفت در غار تنهايي چمباتمه زدن و دور از مردم و وسوسهها خود را نگه داشتن، فضيلت نيست. کسي که برايش شرايط مهيا نيست و دم از پاکي ميزند حرف گزاف ميگويد. فضيلت در بودن و خودداري است، در ميدان بودن و پاك ماندن، در قدرت داشتن و آلوده نشدن. در اسير بند قدرت و جاه و مقام نبودن و در عين قدرت و توانايي همچنان انسان بودن و انسان ماندن است.
راه سوم اين شماره نميگويد خود را بين افراد ناباب و ناصالح قرار بده و سعي کن بدرخشي و خوبيات را به رخ آنها بکشاني. راه سوم اين شماره ميگويد هميشه سعي کن دامنت را از آلودگي پاک کني. اگر در جمع منفيها هستي به سمت مثبت برو و تا ميتواني مثبت باش. اگر در جمع مثبتها هم هستي به خود مغرور نشو و سعي کن به معناي واقعي مثبت بودن را در تمام ذات و وجود خود نهادينه سازي.
راه سوم اين شماره همچنين ميگويد به هر کسي که رفتار ناهنجار و نامتعادل نسبت به جمع داشت عنوان ممتاز و قهرمان و هنرمند را هديه نده. براي مدالهايي که ذهن تو به سينه آدمهاي اطرافت ميچسباند ارزش قايل شو. اگر ميخواهي کسي را عزيز بشماري، آن فردي را انتخاب کن که در دل ناملايمات، دلش را از دست نميدهد و خود را نميبازد. بلکه برعکس با شدت گرفتن توفان ناملايمات، قويتر و پابرجاتر ميشود و براي حفظ خصايل و خصيصههاي خوب خودش، تلاش بيشتري به خرج ميدهد.
گيرم که شرايط زندگي الان بر وفق مراد تو نيست. اگر مرد راه هستي و واقعا براي خودت ارزشي متعالي قايل هستي، پس هرگز تسليم شرايط سخت نشو. اگر هم اوضاع دگرگون شد و وضعت روبهراه گرديد و چرخ دنيا به مراد تو چرخيد و زندگيات از اين رو به آن رو شد، باز هم نبايد خود را گم کني و با شرايط جديد، خوبيهاي قديم وجودت را زير پا بگذاري. راه سوم اين شماره راه درست مثبت بودن را نشان ميدهد. ميگويد معناي واقعي مثبتهايي که داري را بدان. براي آنها ارزش قايل شو و براي دفاع از آنها در سختترين شرايط آماده باش.
کسي که به محض خروج از کشورش تمام فرهنگ و سنت و آيين و اعتقاد خود را زير پا ميگذارد و مانند منفيهاي آن سوي مرزها، به شکلي افراطي منفي شدن خود را به نمايش ميگذارد، او هنر نکرده است. او اگر واقعا توانا بود بايد ميتوانست همراه خود، خوبيهايش را نيز ببرد و در دل سياهيهاي آن سوي دنيا، سفيدي و صلح و آشتي پنهان در دل فرهنگ و آيين خود را به نمايش گذارد، در اين صورت است که ارزش تکريم و تعظيم و مدال و حتي جايزه اسکار را دارد.
راه سوم اين شماره راه موفقيت را به خوبي نشان ميدهد. ميگويد هر جا ديدي منفيها محاصرهات کردهاند، بدان که لحظه مثبتتر شدن و مثبتتر ماندن تو فرا رسيده است. به جاي اينکه تسليم شرايط شوي و به اسم همرنگ جماعت شدن دست از ارزشهاي والاي خود برداري و آرزوها و اميدهاي خود را کنار بگذاري و بيحرکتي و نامثبتي را پيشه کني، برعکس بايد مقاومتر شوي و با مثبتتر شدن سعي کني يا از منفيها فاصله بگيري يا در حالت بهتر آنها را نيز مثبت سازي.
هميشه در کلاسهاي آموزش سخنراني، يک نکته را به حاضران گوشزد ميکنم و آن اين است که سخنران واقعي کسي است که در جمع آدمهايي که جدياش نميگيرند محکم و استوار سخنراني کند. طوري که در آخر جلسه، همگان از جذبه و تسلط او بر جمع به احترامش برخيزند و او را تشويق کنند.
همينطور راننده واقعي کسي است که بتواند در بدترين شرايط آب و هوايي و در ناهموارترين و نامناسبترين جادهها، خود را نبازد و با کمترين آسيب مسافرانش را جابهجا کند.
هزاران خلبان در طول شبانهروز هزاران هواپيما را جابهجا ميکنند. اما در بين آنها فقط يک يا چند خلبان هستند که به خاطر مهارت و ورزيدگيشان در کنترل هواپيما در شرايط سخت و بحراني، مشهور ميشوند و در خاطرهها ميمانند.
ميگويند بهترين ناخداها ميدانند که نميتوانند توفان دريا را پيشبيني و کنترل کنند. اما ميدانند که قادر به کنترل ترس و اضطراب خود هستند و ميتوانند در آرامش از حداکثر توان خود و کشتي خود استفاده کنند. براي همين است که ناخداي خوب ميتواند يک کشتي آسيبديده را نيز به ساحل نجات برساند.
در واقع در شرايط سخت و بحراني، در زمان جنگ و درگيري و در مواقع سختي و کمبود امکانات است که تفاوت بين مبارز و رزمنده واقعي از پوشالي تشخيص داده ميشود. کسي که به پشتوانه پول و ثروت پدرش مدرک تحصيلي ميخرد، هرگز نميتواند به اندازه کسي که با تلاش شبانهروزي خود و صرفهجويي و قناعت و کار نيمهوقت، خرج تحصيل خود را درميآورد، قدر علم و دانش را بداند. گياهي که در شرايط سخت رشد ميکند و قد ميکشد، در قياس با گياهاني که در شرايط حساس و کنترلشده رشد ميکنند، خاصيتهاي دارويي بسيار بيشتري دارند. اين رسم روزگار است که به آن دسته از موجوداتي که در شرايط سختتر و دشوارتر براي بقا تلاش ميکنند، قابليتها و تواناييهاي برجستهتري عطا ميکند.
راه سوم اين شماره راه و رسم طبيعت است در ارزشگذاري به مثبتهايي که در دل منفيها رشد ميکنند و محيط خود را متحول ميسازند.
جان کلام اينکه اگر ميخواهيد قدرتان را بدانند و هميشه شما را به عنوان چهرهاي شاخص و توانمند و ارزشمند مثال بزنند، بدانيد که تنها راهش اين است که در دل منفيها و سياهيهايي که شما را محاصره ميکنند، هرگز دست از مثبت بودن و سفيد ماندن خود برنداريد. اين تنها راه عزيز شدن در دلهاست. لازم هم نيست راه سوم اين راز را به شما بگويد. همه ما از کودکي در عمق وجودمان اين راز را ميدانيم. مگر غير از اين است؟!
اينکه در بلبشوي گراني اجناس را احتکار کنيم و موقع کسادي و نبود مشتري آن را به حراج بگذاريم و به اجبار، زير قيمت بفروشيم، اين رسم و قاعده کسب حلال و درست نيست و اصلا جزو مرام بازاريهاي واقعي هم نيست
نظرات شما عزیزان: